یکی از نعمت های بزرگ الهی که در نهاد هر انسان کار گذاشته شده
است، نعمت آزادی در بیان و سخن گفتن است. یعنی هر انسان آزاده
و مستقل، بدون لکنت زبان بتواند انتقاد یا پیشنهاد حق و درست خود را
به مافوق خود برساند. این مافوق ممکن است یک مدیر دبستان یارهبر و
شخص اول مملکت باشد . انتقاد یا پیشنهاد به این سلسله مراتب مدیریتی
در هرجا و در هر مقام از نظر اسلام ، حداقل آزادی به شمار می رود.!
چون ظرفیت و استعداد هر انسان آزاده بسیار بالاتر از این امور جزیی است .
لذا خداوند متعال یک حداکثر ظرفیت آزادی برای هر انسان قائل است که فهم آن
برای بعضی افراد سنگین و ناشناخته است و آن اینکه خداوند برای هریک از بنی آدم ،
یک حق انتقاد و پیشنهاد درباره خودش هم در نظر گرفته است ولی جای آن انتقاد
آزادانه را از پیش با حکمت خود پر کرده است که انسان از این ظرفیت آزادی در قیامت
علیه او زبانش باز نشود و او را در محکه عدل الهی محکوم نکند .لذا همه پیامبران را یکی
پس از دیگرای برای هدایت بشر فرستاد تا مردم آزادانه در روز قیامت علیه او دادخواست
ندهند که« خدایا تو می دانستی همچون جایی برای ما هست و یک حسابی
در پیش هست ، ما هم که نمی دانستیم جه برای این روز خوب و چه بد است ،
چرا پیامبران را برای هدایت و راهنمایی ما نفرستادی ؟
... رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ....1
یعنی خداوند آنقدر برای انسان آزادی و قدرت بیان در نظر گرفته است که نکند
یک روز اگر خودش نعوذبالله یک نعمتی برای بنده هایش کم بگذارد، در روز قیامت
او را به میز مذاکره و مشاجره بکشانند و جواب قانع کننده ای نداشته باشد.
لذا برای اینکه در روز قیامت در برابر بندگانش کم نیاورد عقل را در درون و پیامبران
را در بیرون برای هدایت آنها فرستاد تا حجت بر مردم تمام شود و حق انتقاد
و اعتراض نداشته باشند. اگر خداوند پیامبران را نمی فرستاد با توجه با آزادی
نهفته شده در درون و نهاد انسان ها، قطعا خداوند را به میز محاکمه می کشاندند .
آیا این قدر آزادی برای انسان جای شکککککررررررررررر و قدر دانی ندارد!!!!!!!!!!!
البته آنهایی که می گویند: علیه خداوند می توان اعتراض یا راهپیمایی کرد یک حرف اومانسیمی
و بی پایه و از روی هوس است که با این جمله ناب الهی در تضاد است و آنها مرز آزادی را با
توهین و تخریب نفهمیده اند.
رجوع به درس تفسیر آیت الله جوادی
http://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/javadi/tafsir/89/900226/